خاطره بازی با دی استفانو :" خوش شانس بودم که به رئال پیوستم "
وبلاگ هواداران کریستیانو رونالدو
کریستیانو رونالدو
 دی استفانو در جلسه کمیته پیشکسوتان به یادآوری سه سال حضورش در میوناریوس ، بازی دوستانه با رئال و پیوستنش به رئال پرداخت . او به مادرید آمد تا تاریخ این باشگاه را تغییر دهد ...
یک تجلیل جدید برای شما ، امشب .
خوشحالم که میوناریوس به این جا آمده است . تیمی است که خاطرات زیادی از آن دارم .

می گویند سفر میوناریوس به اسپانیا ، لالیگا را عوض کرد .
آن بازی ها خیلی ویژه بودند . ما تیم خیلی خوبی بودیم و ملی پوشان آرژآنتینی زیادی داشتیم .

اولین کسی که به میوناریوس پیوست ، پدرنرا بود .
او راه را به روی همه ما بازی کرد . من ، روسی ، کوتزی ، ره یس که با من در ریور بود یا مورین که در ایندنپندینته بود . تنها کلمبیایی ما در پست دفاع چپ بازی می کرد . اسمش زولوگا بود که در 19 سالگی عالی بود .

پس از تعطیلی فوتبال در آرژانتین در 11 آگوست 1949 وارد کلمبیا دشدی که 5000 نفر در استادیوم از شما استقابل کردند .
بله ، بله . اما فقط من نبودند ، خیلی بودیم . یادم است که اسپانیایی ها هم بودند . حتی داوران اسپانیایی هم بودند . همه رفیق بودند . در بوگوتا با هم آشنا شدیم .

آن دوران را چطور به یاد دارید ؟
تیم ما مثل رئال و بارسای فعلی بود . خیلی قوی بودیم اما برای این که هواداران تیم حریف ناراحت نشوند پنج گل نمی زدیم . به جایش با هم پاسکاری می کردیم تا وقت تلف شود و حریفمان تحقیر نشود .

به همین خاطر لقب " باله آبی " گرفتید ...
ما خیلی با توپ کار می کردیم و به همین خاطر این لقب را دادند .

در کلمبیا به استادیومتان " دروازه بهشت " می گفتند .
بله ، چون راه را برای داوران و بازیکنان باز می کرد .

پول خوبی هم خرج می شد .
در آن جا همه چیز حساب شده داشت پیش می رفت . آنها تورنمنت مهمی را تشکیل داده بودند و می خواستند درخشش داشته باشند و به همین علت با آوردن بازیکنان ، داوران ، مربیان و ... لقب " دروازه بهشت " را گرفتند .

57 آرژانتینی به کلمبیا رفتند .
دقیق نمی دانم اما از آرژانتین ، اروگوئه ، پاراگوئه ، شیلی ، کاستاریکا هم بودند . ما را از بازیهای فیفا کنار گذاشته بودند و نمی گذاشتند در بازیهای دوستانه حاضر باشیم . اما فیفا شوکه شده بود .

در سال 1952 کارتان در میوناریوس تمام شد .
به بوینوس آیرس رفتم تا خانه ای که داشتم را رد کنم . دعوت بازی در اسپانیا را دریافت کردم و با خانواده ام مشورت کردم . پدرم مخالف بود اما بقیه نه . جو بسیار خوبی بود . والدینم به من توصیه کردند تا به دنبال یک مکان باشم . یک خانه جدید خریده بودم که آن را به همراه یک مزرعه سیب زمینی فروختم و پول لازم را کسب کردم .

در سال 1952 برای روز ملی مقابل رئال مادرید قرار گرفتی .
ما توسط برنابئو دعوت شده بودیم . وقتی وارد مادرید شدیم جوان ها سرود رئال را می خواندند . ما لبخند زدیم و با خود می گفتیم که چقدر جالب هستند .

رئال مادری درا می شناختید ؟
در قاره آمریکا ، رئال را با زامورا و چند تای دیگر می شناسیم . سامیتیر را هم می شناختیم . از فوتبال در این جا شناخت خاصی نداشتیم .

اولین باری بود که به اسپانیا می آمدید ؟
بله ، برایم جالب بود . سبک ماشین ها ، تاکسی ها و ... به مرور عادت کردم .

در کجا اقامت داشتید ؟
هتل ملی . ارتش از ما خواسته بود که به آن جا برویم .

در سکوها همه محو استعدادهای شماره 9 شده بودند .
ما یک تیم بودیم و من گلزن بودم . من بیش از بقیه مورد توجه قرار می گرفتم .

دو گل زدید .
یادم است که مدافع رئال که آلونسو نام داشت یک لگد بد به من زد که نزدیک بود زانویم بشکند . اما ما با تمرینات خاصی که داشتیم توانستیم کنار بیاییم . یادم است که با والنسیا و سویا هم بازی کردیم .

گاوباز ها را هم دیدید ؟
بله . با آنتونیته دوست داشتم . کمی گردش کردیم . اما یادم است که مردم در خیابان ها پس از جنگی که رخ داده بود ناراحت بودند .

رئال در تابستان به بوگوتا و کاراکاس آمد تا با شما دوباره بازی کند .
این بار بهتر بازی کردند . یادم است که با پاهینیو بحثم شد هر چند که بعدها دوست صمیمی شدیم . در کاراکاس مقابل آنها بازی کردیم . یک بازی جالب بود . آنها آرام آرام توانستند که چیزهایی از این سفرها یاد بگیرند و ساختار باشگاهشان را عوض کنند .

چه کسی فکرش را می کرد دوباره به اسپانیا برگردید !
فکر نمی کردم که چنین اتفاقی بیافتد . شاید به ایتالیا فکر می کردم چرا که رفقای زیادی در ان جا بودند . من داشتم خانه ام را رنگ می کردم که نماینده از بارسلونا آمد . او پرسید :" آقای دی استفانو ؟ " من که بالای نردبان بودم پاسخ دادم :" بفرمایید . " دوباره پرسید :" ببخشید ، آقای دی استفانو ؟ " و من دوباره گفتم :" بله ، بفرمایید . " او دوباره گفت :" می خواستم با آقای دی استفانو صحبت کنم . " و من گفتم :" خودم هستم . " شاید فکر نمی کرد که یک بازیکن اهل نقاشی باشد . پائین آمدم و گفت که بارسلونا مرا می خواهد . او را به اتاق مهمان بردم . کمی صحبت کردم و به او گفتم که نمی دانم که در کلمبیا اجازه رفتنم را می دهند یا نه . گفتم :" باید قضیه را با میوناریوس حل کنید . " او گفت :" نه با ریور . " من به آنها گفتم :" کاری از دست ریور بر نمی آید . " خبرنگاران زیادی از کلمبیا در آن هوالی بودند و این خبر خیلی زود پیچید .

اما مدیر میوناریوس دوست نزدیک برنابئو بود .
این خیلی تاثیر گذار بود . آنها هم را می شناختند . پیشنهاد رئال مادرید وقتی آمد که من در اسپانیا بودم اما آنها اول با کلمبیا صحبت کردند . دوره ام در کلمبیا عالی بود . همه جا با هواپیما می رفتیم و به ندرت سوار اتوبوس می شدیم .

اما مهم این است که بالاخره به رئال پیوستید ...
من نیامدم ، آنها مرا بردند . آنها می خواستند که من به آن جا ملحق شوم . سی و خرده ای ساعت سفر داشتیم اما ارزشش را داشت . من پول را به بارسلونا برگرداندم و فکر می کنم همه چیز حل شد .

انتخاب خوبی بود .
بله ، خوش شانس بودم .

رئال مادرید هنوز هیچ چیز نبرده بود اما با حضور شما لالیگا ها و قهرمانی های اروپا را کسب کرد .
این مثل زندگی دوباره رئال بود . ما تاریخ را عوض کردیم . رئال مادرید 23 سال بود که لیگ را نبرده بود . اما این فقط کار من نبو د، کار تیم بود . خوش شانس بودیم . هیجان زیادی داشتیم . در همه پستها بازیکنان خوبی داشتیم و جو خیلی خوبی وجود دارد .

وقتی در مورد روحیه رئالی صحبت می کنیم ، همه نگاه ها به سمت دی استفانو می روند .
ما روحیه زیادی داشتیم . با خود می گفتیم :" این مردان همیشه باید برنده شوند . "

در کلمبیا هنوز یک الگو هستید .
آنها با تلفن من تماس می گیرند و در مورد بازیکنان صحبت می کنند ...

پس از ترک میوناریوس دیگر به کلمبیا نرفتی ؟
یک بار رفتم و با دوستان قدیمی دیدار کردم . سپس با همسرم یک کتابخانه در بوگوتا باز کردیم . خاطرات جالبی برایمان زنده شد .

میوناریوس دیگر آن تیم سابق نیست .
مشکلاتی دارد . خوشحالم که حالا صدرنشین هستند . اخیرا بهتر شده اند .

اضافه شدن لوازم شخصیتان به موزه برنابئو هیجان انگیز بود ؟
فوق العاده بود . با خود گفتم :" چند ساله شده ام ؟ عکسهایی از جوانیم را دیدم ، فوق العاده بود . این چیزها فوق العاده است .

تیم را چطور می بینید ؟
خوب بود . مقابل سیتی هواداران فوق العاده بودند . 1-2 از قهرمان انگلیس عقب بودیم که ناگهان همه چیز عوض شد .

تبلیغات

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 5 / 7 / 1391برچسب:,
ارسال توسط ronaldo